دیوان حافظ – سحر بلبل حکایت با صبا کرد

سحر بلبل حکایت با صبا کرد

سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشقِ رویِ گل با ما چه‌ها کرد

از آن رنگِ رُخَم، خون در دل افتاد
وز آن گلشن، به خارم مبتلا کرد

غلامِ همتِ آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم، خطا بود
ور از دلبر وفا جُستَم، جفا کرد

خوشش باد آن نسیمِ صبحگاهی
که دردِ شب نشینان را دوا کرد

نقابِ گل کَشید و زلفِ سُنبل
گره بندِ قبای غنچه وا کرد

به هر سو بلبلِ عاشق در افغان
تَنَعُّم از میان، بادِ صبا کرد

بشارت بَر به کویِ می فروشان
که حافظ توبه از زهدِ ریا کرد

وفا از خواجگانِ شهر با من
کمالِ دولت و دین بوالوفا کرد






  دیوان حافظ - عشق تو نهال حیرت آمد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند
نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

افست

(اُ س ِ) [ انگ. ] (اِ.) = آفست: نوعی از چاپ که نوشته و عکس را بر سطح لاستیکی یک استوانه (سیلندر) گردان برمی گرداند و سپس آن را با فشار استوانه دیگر روی کاغذ چاپ می‌کنند. ماشین معمولی چاپ افست دارای سه استوانه‌است. در چاپ افست نخست آن چه را که باید چاپ شود بر روی صفحه‌ای فلزی به نام زینگ منتقل می‌کنند، سپس این صفحه را با مواد شیمیایی به طوری حساس می‌کنند که فقط نوشته‌ها و تصاویر آن مرکب چاپ را به خود می‌گیرد. صفحه فلزی حساس را به دور نخستین استوانه می‌پیچند؛ نوشته آن بر اثر فشار روی پوشش لاستیکی استوانه دوم برمی گردد. کاغذ سفید که متوالیاً به دور استوانه سوم می‌پیچد مطالب را از روی پوشش لاستیکی استوانه دوم می‌گیرد. سرعت کار ماشین‌های چاپ افست بیش از چاپ مسطح (حروفی) می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید