دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت

چشمِ بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت








  دیوان حافظ - ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بیرون ز لب تو ساقیا نیست
در دور کسی که کام دارد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

تربیت

(تَ یَ) [ ع. تربیه ] (مص م.)
۱- پروردن.
۲- ادب و اخلاق را به کسی آموختن. ؛ ~بدنی سازمانی که برنامه ریزی و اجرای امور ورزشی را بر عهده دارد. ؛ ~معلم مرکزی که دانشجویان را برای تدریس در مدارس یا دانشگاه‌ها آموزش می‌دهد، دانش سرا.

دیدگاهتان را بنویسید