دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت

چشمِ بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت








  شاهنامه فردوسی - كى‏ قباد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

تویی سلطان بت‌رویان که در حسن
ندارد چون تو سلطان سنجر امروز
«انوری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ترانزیستور

(تِ تُ) [ انگ. ] (اِ.) دستگاهی برای توسعه دادن نوسانات الکتریکی به وسیله عمل شارژ الکترونیکی در جسم نیم هادی کریستالین.

دیدگاهتان را بنویسید