دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت

چشمِ بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت








  دیوان حافظ - روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

اگر گفتم دعای می فروشان
چه باشد حق نعمت می‌گزارم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

بمب

(بُ) [ فر. ] (اِ.) محفظه‌ای پر شده از مواد منفجره که پس از پرتاب و برخورد با هدف منفجر می‌شود. ؛ ~ آتش زا بمبی پر شده با مخلوطی از بنزین ژلاتینی شده و مجهز به یک چاشنی. ؛ ~ خوشه‌ای بمبی شامل تعداد زیادی بمب‌های کوچک که هنگام فرود در منطقه وسیعی پراکنده شوند و دارای زمان انفجار متغیر باشند. ؛ ~ ساعتی بمبی که بر اثر اتصال به یک مدار الکتریکی با ایجاد جرقه‌ای از طریق چاشنی، مواد منفجره داخلی آن در زمان معینی منفجر شود. ؛ ~ شیمیایی بمبی حاوی یک عامل شیمیایی مانند گاز جنگی یا پرده دود یا ماده آتش زا. ؛ ~ ناپالم بمبی محتوی نوعی ترکیب مایع که پس از پرتاب و برخورد به هدف ماده ژلاتینی تولید کند و با شعله و حرارت زیاد بسوزد. ؛ ~ هیدروژنی بمبی که از یک بمب اتمی و مجموعه‌ای از عناصر سبک تشکیل شده باشد و در آن از شکاف عناصر سبک به عنوان منبع انرژی استفاده شود.

دیدگاهتان را بنویسید