دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت

چشمِ بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت








  شاهنامه فردوسی - گفتار اندر زادن دختر ايرج‏‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست
ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گویندگی

(یَ دِ) (حامص.)
۱- سخن گویی، نطق.
۲- خوانندگی (آواز)، قوالی.

دیدگاهتان را بنویسید