دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت

چشمِ بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت








  شاهنامه فردوسی - آغاز داستان سهراب‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت
ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

خرک

(خَ رَ) (اِمصغ.)
۱- خر کوچک.
۲- چهارپایه‌ای چوبین که در ورزش آن را به کار برند.
۳- آلتی کوچک، استخوانی یا چوبی، که روی کاسه تار نصب کنند و سیم‌های تار را روی آن عبور دهند.

دیدگاهتان را بنویسید