دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدن عید، مبارک بادت

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت

چشمِ بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت








  شاهنامه فردوسی - پادشاهى نوذر
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

از انتظار، دیدهٔ یعقوب شد سفید
هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

جدول

(جَ وَ) [ ع. ] (اِ.)
۱- نهر کوچک.
۲- جوی آب.
۳- لبه جوی آب.۴ - مربعی شطرنجی که بر خانه‌های آن حرف یا عدد نویسند. ؛ ~ ضرب جدولی که در آن حاصل ضرب اعداد را می‌نویسند. ؛ ~ ِ کلمات متقاطع جدولی که برای سرگرمی طررح ریزی می‌شود و باید خانه‌های آن را با کلمات مربوط به پاسخ سوالات مطرح شده تکمیل کرد.
۵- طرح، نقشه.
۶- نمودار.

دیدگاهتان را بنویسید