دیوان حافظ – زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست

زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست

زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست
راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ایّ و دَرِ آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نُمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست

ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت
این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خُم
با نعره‌های قُلقُلش اندر گلو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع
بر اهل وجد و حال، درِ های و هو ببست

حافظ! هر آن که عشق نَورزید و وصل خواست
احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست

  شاهنامه فردوسی - آمدن تهمينه دختر شاه سمنگان به نزد رستم‏‏‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

به باغ تازه کن آیین دین زردشتی
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کربن

(کَ بُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی C، جامد و سیاه رنگ و متبلور و بی شکل که به صورت الماس و گرافیت و زغال در طبیعت یافت می‌شود. الماس خالص ترین انواع کربن است.

دیدگاهتان را بنویسید