دیوان حافظ – روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست

آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

دیوان حافظ - هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

حافظ, حافظ شیرازی, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

هان ای صنم خواری مکن، ما را فرازاری مکن
آبم به تاتاری مکن، تا دردسر نارم ترا
«انوری»

دیوان حافظ – ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

دیوان حافظ – آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

دیوان حافظ – دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت

دیوان حافظ – دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

دیوان حافظ – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست

دیوان حافظ – صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد

دیوان حافظ – مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

دیوان حافظ – دل من در هوای روی فرخ

شاهنامه فردوسی – فرستادن سر سلم را به نزد فريدون

شاهنامه فردوسی – زادن منوچهر از مادرش‏

شاهنامه فردوسی – اندرز كردن منوچهر پسرش را

شاهنامه فردوسی – كشته شدن ايرج بر دست برادران‏

شاهنامه فردوسی – نامگذارى رستم

شاهنامه فردوسی – سير نشدن ضحاك از جستجوى

شاهنامه فردوسی – گريختن افراسياب از رزمگاه‏‏‏

شاهنامه فردوسی – آفرینش ماه

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

واژگان

(اِ.) فهرستی از مجموعه واژه‌های یک کتاب، یک موضوع یا یک زبان.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.