دیوان حافظ – روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست

آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست


  دیوان حافظ - بود آیا که در میکده‌ها بگشایند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت
به در آی تا بینی، طیران آدمیت
«سعدی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کروموزم

(کُ رُ مُ زُ) [ انگ. ] (اِ.) هر یک از جسم‌های رشته مانند موجود در هسته بیشتر یاخته‌ها که حامل ویژگی‌های ارثی اند و تعدادشان در هر جانداری ثابت است.

دیدگاهتان را بنویسید