دیوان حافظ – روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست

آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

شاهنامه فردوسی - خشم گرفتن مهراب بر سيندخت

حافظ, حافظ شیرازی, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

تا چند کنم ناله و فریاد که در شهر
فریاد رسی نیست که فریاد ز دستت
«خواجوی کرمانی»

دیوان حافظ – نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

دیوان حافظ – سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت

دیوان حافظ – لعل سیراب به‌خون‌تشنه‌ لب یار من است

دیوان حافظ – به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد

دیوان حافظ – دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت

دیوان حافظ – کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

دیوان حافظ – زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست

دیوان حافظ – اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

مقدمه شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی – پيام فرستادن پسران نزد فريدون

شاهنامه فردوسی – بند كردن فريدون ضحاك را

شاهنامه فردوسی – داستان جنگ هفت گردان‏

شاهنامه فردوسی – نامه كاوس به رستم و خواندن او از زابلستان‏‏

شاهنامه فردوسی – خشم گرفتن مهراب بر سيندخت

شاهنامه فردوسی – تاخته كردن افراسياب بر ايران زمين

شاهنامه فردوسی – آفرینش ماه

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کاتالوگ

(لُ) [ فر. ] (اِ.)
۱- دفترچه‌ای که طرز کار دستگاهی را نشان دهد، کارنما. (فره).
۲- فهرست، فهرست راهنمای اشیاء، بروشور، کالانما (فره).

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.