دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد





  شاهنامه فردوسی - پادشاهى فريدون پانصد سال بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

زبانت درکش ای حافظ زمانی
حدیث بی زبانان بشنو از نی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

تجزیه

(تَ یِ) [ ع. تجزیه ] (مص م.)
۱- جزء جزء کردن چیزی، پاره‌های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن.
۲- تحلیل مفردات عبارت‌ها و جمله‌ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن‌ها (دستور).
۳- تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر مانند ت بدیل آب به آکسیژن و ئیدروژن.

دیدگاهتان را بنویسید