دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد





  دیوان حافظ - سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بنما به من که منکر حسن رخ تو کیست
تا دیده‌اش به گزلک غیرت برآورم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

تاس

(اِ.)
۱- مکعبی کوچک دارای شش سطح که روی هر سطح تعدادی نقطه وجود دارد. به تعداد عددی که تاس نشان می‌دهد، مهره را در بازی نرد، حرکت می‌دهند.
۲- کاسه مسی، بادیه.

دیدگاهتان را بنویسید