دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد





  شاهنامه فردوسی - بند كردن فريدون ضحاك را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

جز دل که گیرد جان من جز من که گیرد جان دل
گر دل بمیرد وای من گر منبمیرم وای دل
«مهرداد اوستا»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

بل

(~.)
۱- پیشوندی است که بر سر برخی واژه‌ها می‌آید و معنای بسیاری و فراوانی می‌دهد، مانند بُلکامه: یعنی بسیار هوس.
۲- در آغاز اسامی خاص می‌آید مانند: بلحسن = بوالحسن = ابوالحسن. یا در اول اسماء معنی عربی می‌آید مانند: بلعجب = ابوالعجب یا بلهوس = بوالهوس درمی آید.
۳- (اِ.) (عا.) چیزی که از روی هوا گرفته شود، گرفتن، چیزی را از روی هوا قاپ زدن.
۴- کنایه از: سوءاستفاده کردن از موضوعی.

دیدگاهتان را بنویسید