دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد





  دیوان حافظ - گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ساقی چو شاه نوش کند باده صبوح
گو جام زر به حافظ شب زنده دار بخش
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آبگیر

(اِمر.)
۱- استخر، حوض.
۲- تالاب، برکه.
۳- ظرفی که در آن آب یا گلاب ریزند.
۴- خادم حمام.
۵- کسی که سوراخ ظرف‌هایی م انند سماور یا آفتابه را با موم مذاب یا قلع می‌گرفت.
۶- گنجایش حوض یا هر ظرف دیگری.

دیدگاهتان را بنویسید