دیوان حافظ – راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهی‌ست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آن‌جا جز آن‌که جان بسپارند، چاره نیست

هر گَه که دل به عشق دهی، خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست

ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار
کآن شِحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کُشد؟
جانا گناهِ طالع و جرمِ ستاره نیست

او را به چشمِ پاک توان دید چون هلال
هر دیده جایِ جلوهٔ آن ماه‌پاره نیست

فرصت شمر طریقهٔ رندی که این نشان
چون راهِ گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریهٔ حافظ به هیچ رو
حیرانِ آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست


  شاهنامه فردوسی - پادشاهى هوشنگ چهل سال بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
«هاتف اصفهانی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یونولیت

(یُ نُ) [ انگ. ] (اِ.) نام تجاری ماده‌ای سبک و متخلخل و معمولاً سفید که در بسته بندی و عایق کاری کاربرد دارد، فیبر سفید.

دیدگاهتان را بنویسید