دیوان حافظ – راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهی‌ست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آن‌جا جز آن‌که جان بسپارند، چاره نیست

هر گَه که دل به عشق دهی، خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست

ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار
کآن شِحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کُشد؟
جانا گناهِ طالع و جرمِ ستاره نیست

او را به چشمِ پاک توان دید چون هلال
هر دیده جایِ جلوهٔ آن ماه‌پاره نیست

فرصت شمر طریقهٔ رندی که این نشان
چون راهِ گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریهٔ حافظ به هیچ رو
حیرانِ آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست


  دیوان حافظ - رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

کج نهادان راز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

گلنار

(~.) (اِمر.)
۱- گل انار.
۲- هر گل سرخ صد برگ.

گلناری

(~.)
۱- (ص.) هرآنچه به رنگ گلنار بود.
۲- (اِمر.) نوعی یاقوت ک ه رنگش مانند گل انار می‌باشد.

گلنگدن

(گَ لَ گَ دَ) [ تر. ] (اِمر.) شیئی فلزی در تفنگ و تیربارها که متصل به محفظه فشنگ است و با حرکت دادن و پیچانیدن آن فشنگ به محفظه وارد و یا پوکه فشنگ از محفظه انتهای آن خارج ...

گله

(~.) (اِ.) دانه انگور که از خوشه جدا شده باشد.

گله

(گِ لِ یا لَ) [ په. ] (اِ.) شکایت، شکوه، اظهار دلتنگی و عدم رضایت.

گله

(گُ لِ یا لَ) (اِ.) زلف پیچیده و مجعد زنان چون موی زنگی.

گله

(~.) پارچه‌ای که بر سقف خانه‌ها مانند سایبان بندند؛ آسمانگیر.

گله

(~.) (اِ.) (عا.) گوشه.

گله

(~.) (اِ.) توده (هرچیز).

گله

(گَ لَّ یا لُِ) (اِ.) رمه، رمه گاو و گوسفند.

گله

(~.) (اِ.) راهی که در میان دو کوه واقع شده باشد.

گله به گله

(گُ لِ. بِ. گُ لِ) (ق.) (عا.) جابه جا، همه جا.

گله دار

(گَ لَّ یا لُِ) (ص فا.) دارنده گله (گاو و گوسفند و غیره)، آن که گله را نگهبانی کند و پرورش دهد.

گله مند

(~. مَ) (ص.) دارای گله و شکایت، دارای آمادگی برای گله کردن.

گله گزاری

(گِ لِ. گُ) (حامص.) شکایت کردن، شکوه کردن.

گلو

(گِ یا گَ) (اِ.)
۱- قسمت جلوی گردن، مجرای غذا و هوا در درون گردن، حلق.
۲- لوله یا مجرای باریکی که یک مخزن را به دهانه پیوند می‌دهد (فنی). ؛ ~پیش چیزی (کسی) گیر کردن (کن.) سخت خواهان ...

گلو تر کردن

(~. تَ. کَ دَ)(مص ل.)نوشیدن.

گلو پاره کردن

(~. رِ. کَ دَ) (مص ل.) فریاد زدن.

گلوبند

(~. بَ) (اِمر.)
۱- گردن بند، سینه - ریز.
۲- دستمال گردن.

گلوله

(گُ لِ) (اِ.)
۱- هرچیز گرد و گلوله مانند.
۲- فشنگ، جسمی ساخته شده از سرب که برای تیراندازی در سلاح‌های گرم به کار می‌رود.


دیدگاهتان را بنویسید