دیوان حافظ – راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهی‌ست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آن‌جا جز آن‌که جان بسپارند، چاره نیست

هر گَه که دل به عشق دهی، خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست

ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار
کآن شِحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کُشد؟
جانا گناهِ طالع و جرمِ ستاره نیست

او را به چشمِ پاک توان دید چون هلال
هر دیده جایِ جلوهٔ آن ماه‌پاره نیست

فرصت شمر طریقهٔ رندی که این نشان
چون راهِ گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریهٔ حافظ به هیچ رو
حیرانِ آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست


  دیوان حافظ - درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بر سینه ریش دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

چرکین

(چِ) (ص نسب.) آنچه که چرک آلود و ناپاک باشد.

چریدن

(چَ دَ) (مص ل.) چرا کردن، علف خوردن در چراگاه.

چریک

(چَ یا چِ) (اِ.) سپاهی غیرنظامی، پارتیزان.

چزاندن

(چِ دَ)(مص م.) (عا.) آزردن، رنجیده - خاطر کردن.

چزد

(چَ) (اِ.) حشره‌ای کوچکتر از ملخ که در گندم زارها به هنگام گرما، صدای تیز و کشیده‌ای دارد.

چزک

(چِ) (اِ.) خارپشت.

چس

(چُ) (اِ.) بادی که از مقعد خارج می‌شود.

چس خور

(چُ. خُ) (ص.) بخیل، خسیس.

چس فیل

(چُ س) (اِمر.) دانه ذرت بو داده شده.

چس نفس

(چُ. نَ فَ) (ص مر.) بی حال، بی نیرو.

چس و فیس

(چُ سُ) (حامص.) (عا.) لاف و گزاف بیهوده.

چسان

(چِ) از ادات استفهام به معنای چگونه، چه جور.

چسب

(چَ) (اِ.) ماده‌ای چسبنده که با آن دو قطعه از هر چیزی را به هم بچسبانند. به ویژه انواع صنعتی آن که ترکیب‌های گوناگون دارد: چسب چوب، چسب آهن، چسب صحافی و غیره. ؛ ~ زخم نوار چسب ...

چسبان

(~.) (ص.) بسیار تنگ، کیپ.

چسبانیدن

(چَ دَ) (مص م.) = چسباند: متصل کردن دو چیز به هم، پیوستن دو چیز به یکدیگر.

چسبناک

(~.) (ص مر.) آغشته به ماده چسبنده، نووچ.

چسبندگی

(چَ بَ دِ) (حامص.) چسبنده بودن، چسبناک بودن.

چسبیدن

(چَ دَ) (مص ل.)
۱- متصل شدن چیزی به چیز دیگر چنان که جدا کردن آن‌ها دشوار باشد.
۲- چیزی را محکم به دست گرفتن.
۳- محکم پیوستن به کسی یا چیزی.
۴- میل کردن، متمایل شدن.

چسبیده

(چَ دِ) (ص مف.)
۱- متصل شده.
۲- میل کرده، منحرف شده.

چست

(چُ) (ص.)
۱- چالاک، چابک.
۲- تند، سریع.


دیدگاهتان را بنویسید