دیوان حافظ – دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد، باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رَوَد به باد

حافظ گرت ز پندِ حکیمان مَلالت است
کوته کنیم قصه، که عمرت دراز باد






  دیوان حافظ - کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

چون مه روشن که تابد از حریر ابرها
ساق سیمینی برون از دامنی افتاده است
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اتالیق

(اَ) [ تر. ] (اِ.)
۱- شوهر مادر، قائم مقام پدر.
۲- لالا، لله، مؤدب.
۳- نگهبان، حامی، حافظ.
۴- منصبی در عهد صفویه.

دیدگاهتان را بنویسید