دیوان حافظ – دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد، باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رَوَد به باد

حافظ گرت ز پندِ حکیمان مَلالت است
کوته کنیم قصه، که عمرت دراز باد






  دیوان حافظ - دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار
خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ابدی

(اَ بَ) [ ع. ] (ص نسب.)
۱- جاوید، باقی.
۲- نامی از نام‌های خدای تعالی.

دیدگاهتان را بنویسید