دیوان حافظ – دیر است که دل‌دار پیامی نفرستاد

دیر است که دل‌دار پیامی نفرستاد

دیر است که دل‌دار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاهِ سواران
پیکی نَدوانید و سلامی نفرستاد

سویِ منِ وحشی‌صفتِ عقل‌رمیده
آهو رَوشی، کبک خرامی نفرستاد

دانست که خواهد شُدنم مرغِ دل از دست
وز آن خطِ چون سلسله دامی نفرستاد

فریاد که آن ساقیِ شِکَّر لبِ سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد

چندان که زدم لافِ کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد





  دیوان حافظ - خم زلف تو دام کفر و دین است
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آهنگ

(هَ) [ په. ] (اِ.)
۱- قصد، عزم.
۲- حمله، صولت.
۳- نوا، لحن.
۴- فحوی، مفاد.
۵- سان، گونه، روش.
۶- قطعه موسیقی.
۷- هر صدای موزون.
۸- میزان تغییر چیزی در طول زمان، روند.

دیدگاهتان را بنویسید