دیوان حافظ – دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد

آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار
طالعِ بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر
وَه که با خرمنِ مجنونِ دل‌افگار چه کرد

ساقیا جامِ مِی‌ام دِه که نگارندهٔ غیب
نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد

آن که پُرنقش زد این دایرهٔ مینایی
کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

فکرِ عشق آتشِ غم در دلِ حافظ زد و سوخت
یارِ دیرینه ببینید که با یار چه کرد





  شاهنامه فردوسی - كشته شدن نوذر به دست افراسياب
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اتراق

( اُ) [ تر. ] (اِ.) = اطراق: توقف کردن در حین سفر، اقامت کوتاه مدت در جایی خاصه هنگام شب.

دیدگاهتان را بنویسید