دیوان حافظ – دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد

آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار
طالعِ بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر
وَه که با خرمنِ مجنونِ دل‌افگار چه کرد

ساقیا جامِ مِی‌ام دِه که نگارندهٔ غیب
نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد

آن که پُرنقش زد این دایرهٔ مینایی
کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

فکرِ عشق آتشِ غم در دلِ حافظ زد و سوخت
یارِ دیرینه ببینید که با یار چه کرد





  شاهنامه فردوسی - سير نشدن ضحاك از جستجوى
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال
کی ترک آبخورد کند طبع خوگرم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یسر

(~.) (اِ.)
۱- درخت محلب (آلبالوی تلخ) را گویند که از چوب آن سابقاً جهت ساختن مسواک برای شست و شوی دندان‌ها استفاده می‌کردند.
۲- چوب درخت بان را گویند که چون محکم و تیره رنگ و معطر است از آن جهت ساختن تسبیح و در منبت کاری استفاده می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید