دیوان حافظ – دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود

دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون می‌گشت
باز مشتاقِ کمان‌خانهٔ ابرویِ تو بود

هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی می‌داد
ور نه در کس نرسیدیم که از کویِ تو بود

عالَم از شور و شرِ عشق خبر هیچ نداشت
فتنه‌انگیزِ جهان غمزهٔ جادویِ تو بود

منِ سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم
دامِ راهم شِکَنِ طُرِّهٔ هندویِ تو بود

بگشا بندِ قبا تا بگشاید دلِ من
که گشادی که مرا بود ز پهلویِ تو بود

به وفایِ تو که بر تربتِ حافظ بگذر
کز جهان می‌شد و در آرزویِ رویِ تو بود




  شاهنامه فردوسی - ستایش خرد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

غمش گفتم نهان در سینه دارم ساده‌لوحی بین
که این سر در جهان فاش است و پندارم نهانستی
«هاتف اصفهانی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

آگو

(اِ.) نک آکو.

آگور

(اِ.) خشت پخته، آجر.

آگورگر

(گَ) (ص فا.) آجرپز.

آگوش

(اِ.) آغوش، بغل.

آگون

(ص.) نگون، واژگون: سرآگون.

آگپ

(گُ) (اِ.) نک آکپ.

آگیشیدن

(دَ) آویختن، پیچیدن.

آگیم

(اِ.) کم غربال.

آگین

۱ - (اِ.) پُر، انباشته.
۲- در ترکیب با کلمات به معنی آلوده، انباشته، اندوده می‌آید: زهرآگین، گوهرآگین.

آی

(صت.) حرف ندا.

آی

(اِصت.)
۱- کلمه‌ای است نشانه درد.
۲- کلمه‌ای است نشانه حسرت و دریغ.

آی کیو

[ انگ. ]IQ (اِ.) بهره هوشی (روان - شناسی).

آی. سی

[ انگ. ]I.C (اِ.) شبکه به هم پیوسته‌ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایه نیمه هادی مجتمع شده‌است و همراه با چند قطعه هم جوار می‌تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام دهد، مدار مجتمع.

آی. سی. یو

[ انگ. ]I.C.U (اِ.) بخش مراقبت‌های ویژه در بیمارستان که وضعیت بیمار را در هر لحظه نشان می‌دهد.

آی. یو. دی

[ انگ. ]I.U.D (اِ.) وسیله‌ای جهت جلوگیری از بارداری که در رحم زن قرار می‌دهند.

آیا

(ادات استفهام) کلمه‌ای است که بدان کلمه طلب دانستن و استفهام کنند.

آیات

[ ع. ] (اِ.) جِ آیه.
۱- نشانه‌ها، علامت‌ها.
۲- آیه‌های قرآن. ؛ ~متشابه آیاتی از قرآن که مقصود از آن‌ها کاملاً روشن نیست و قابل تأویل است. ؛ ~محکمه آیاتی از قرآن که مقصود آن‌ها روشن است ...

آیان

۱ - (ص فا.) در حال آمدن.
۲- (اِ.) بدیهه، آمده.

آیبک

(بَ) [ تُر. ] (اِ.)۱ - یک ماه تمام.
۲- معشوق.

آیت

(یَ) [ ع. ] (اِ.)۱ - نشانه، علامت.
۲- معجزه.
۳- دلیل، برهان.
۴- هر یک از جمله‌های قرآن که با هم تشکیل یک سوره را می‌دهند.
۵- اعجوبه.
۶- عبرت. ج. آیات.


دیدگاهتان را بنویسید