دیوان حافظ – دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟

ما مریدان روی سویِ قبله چون آریم چون؟
روی سویِ خانهٔ خَمّار دارد پیرِ ما

در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
کاین‌چنین رفته‌ است در عهدِ ازل تقدیرِ ما

عقل اگر داند که دل در بندِ زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پیِ زنجیرِ ما

رویِ خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیرِ ما

با دلِ سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آهِ آتشناک و سوزِ سینهٔ شبگیرِ ما؟

تیرِ آهِ ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جانِ خود پرهیز کن از تیرِ ما






  شاهنامه فردوسی - رزم كاوس با شاه هاماوران
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

به اختیارت اگر صد هزار تیر جفاست
به قصد جان من خسته در کمان داری
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ابهل

(اِ هِ یا اُ هُ یا اَ هَ) [ ع. ] (اِ.) یکی از گونه‌های سرو کوهی جزو تیره ناژویان که در جنگل‌های شمال ایران موجود است. ارتفاعش یک تا دو متر است و دارای شاخه‌های متعدد نامنظم است. برگ‌هایش پایا، متقابل، فشرده به هم در چهار ردیف می‌باشد. میوه اش به بزرگی یک فندق، آب دار و به رنگ آبی تیره‌است که به طور آویخته بر روی دمگل ظاهر می‌گردد. و آن را به نام حب الخضراء می‌نامند.

دیدگاهتان را بنویسید