دیوان حافظ – دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد

دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد

دوستان دخترِ رَز توبه ز مستوری کرد
شد سویِ محتسب و کار به دستوری کرد

آمد از پرده به مجلس عَرَقَش پاک کنید
تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

مژدگانی بده ای دل که دگر مطربِ عشق
راهِ مستانه زد و چارهٔ مخموری کرد

نه به هفت آب، که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقهٔ زاهد، مِی انگوری کرد

غنچهٔ گُلبُنِ وصلم ز نسیمش بِشِکُفت
مرغ خوشخوان طرب از برگِ گلِ سوری کرد

حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عِرض و مال و دل و دین در سرِ مغروری کرد




  شاهنامه فردوسی - آگاه شدن منوچهر از كار زال و رودابه‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهادیم الحکم لله
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یک طرفه

(~. طَ رَ ف) [ فا - ع. ] (ص مر.)
۱- از یک جهت، که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگر.
۲- خیابانی که فقط از یک سوی آن می‌توان رفت.

دیدگاهتان را بنویسید