دیوان حافظ – دلی که غیب نمای است و جام جم دارد

دلی که غیب نمای است و جام جم دارد

دلی که غیب نمای است و جامِ جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟

به خَطُّ و خالِ گدایان مده خزینهٔ دل
به دستِ شاهوَشی دِه که محترم دارد

نه هر درخت تحمّل کند جفایِ خزان
غلامِ همتِ سروم که این قدم دارد

رسید موسمِ آن کز طرب چو نرگسِ مست
نهد به پایِ قدح هر که شش درم دارد

زر از بهایِ می اکنون چو گل دریغ مدار
که عقلِ کل به صدت عیب متّهم دارد

ز سِرِّ غیب کس آگاه نیست، قصّه مخوان
کدام مَحرمِ دل ره در این حرم دارد؟

دلم که لافِ تَجَرُّد زدی، کنون صد شغل
به بویِ زلفِ تو با بادِ صبحدم دارد

مرادِ دل ز که پرسم؟ که نیست دلداری
که جلوهٔ نظر و شیوهٔ کرم دارد؟

ز جِیبِ خرقهٔ حافظ چه طَرف بِتوان بست
که ما صمد طلبیدیم و او صَنم دارد








  دیوان حافظ - خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی
فریاد و ناله های دل زار زار ما
«انوری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آگاهی

۱ - (حامص.) خبر، اطلاع.
۲- دانش، معرفت.
۳- (اِ.) شعبه‌ای از نیروهای انتظامی که به کشف دزدی‌ها و جنایات می‌پردازد. در گذشته تأمینات می‌گفتند.

دیدگاهتان را بنویسید