دیوان حافظ – در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

در دیرِ مغان آمد، یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگسِ مستش مست

در نعلِ سمندِ او شکلِ مهِ نو پیدا
وز قدِ بلندِ او بالایِ صنوبر، پست

آخر به چه گویم هست از خود خبرم، چون نیست
وز بَهرِ چه گویم نیست با وی نظرم، چون هست

شمعِ دلِ دمسازم، بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان، برخاست چو او بنشست

گر غالیه خوش بو شد، در گیسویِ او پیچید
ور وَسمه کمانکش گشت، در ابروی او پیوست

بازآی که بازآید عمرِ شدهٔ حافظ
هرچند که ناید باز، تیری که بِشُد از شست



  شاهنامه فردوسی - كشته شدن اغريرث به دست برادر
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

پیراپزشکی

(پِ زِ) (اِ.) هر یک از فنون و حرفه‌های مربوط به حفظ یا بازگرداندن سلامتی که معمولاً باید زیر نظر یا مشورت پزشک انجام گیرد مانند: فیزیوتراپی، گفتاردرمانی، کاردرمانی، پرتونگاری.

دیدگاهتان را بنویسید