دیوان حافظ – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است

جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است
پیاله گیر که عُمرِ عزیز  بی‌بَدَل است

نه من ز بی‌عملی در جهان مَلولَم و بس
مَلالتِ عُلما هم ز علمِ بی‌عمل است

به چشمِ عقل در این رهگذارِ پرآشوب
جهان و کارِ جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

بگیر طُرِّهٔ مه‌چهره‌ای و قِصّه مخوان
که سعد و نَحس ز تأثیر زهره و زُحَل است

دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
ولی اجل به رَهِ عمر، رهزنِ اَمَل است

به هیچ دُور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مستِ بادهٔ ازل است







  مقدمه شاهنامه فردوسی
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

نخود

(نُ خُ)
۱- گیاهی است از تیره سبزی - آساها (پروانه واران) و از دسته پیچی‌ها و یکساله. این گیاه دارای گونه‌های مختلف است. دانه‌های رسیده اش مصرف غذایی دارد.
۲- واحدی است برای وزن. ؛ دنبال ~سیاه فرستادن کسی را به بهانه‌ای از مجلس دور کردن. ؛~ هر آش شدن کنایه از: خود را داخل هر جایی یا هر گروهی کردن.

دیدگاهتان را بنویسید