دیوان حافظ – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است

جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است
پیاله گیر که عُمرِ عزیز  بی‌بَدَل است

نه من ز بی‌عملی در جهان مَلولَم و بس
مَلالتِ عُلما هم ز علمِ بی‌عمل است

به چشمِ عقل در این رهگذارِ پرآشوب
جهان و کارِ جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

بگیر طُرِّهٔ مه‌چهره‌ای و قِصّه مخوان
که سعد و نَحس ز تأثیر زهره و زُحَل است

دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
ولی اجل به رَهِ عمر، رهزنِ اَمَل است

به هیچ دُور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مستِ بادهٔ ازل است







  دیوان حافظ - شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

منشویسم

(مِ نْ شُ) [ روس. ] (اِ.) نام مرام سیاسی سوسیالیست‌های میانه رو روسیه به رهبری پلخانوف که از «حزب سوسیال دموکرات» روسیه منشعب شدند (۱۹۰۳). این حزب با بلشویک‌ها (لنین و هوادارانش) که طرفدار انقلاب فوری و برقراری دیکتاتوری پولتاریا بودند اختلاف داشتند. منشویک‌ها معتقد بودند که قبل از رسیدن به مرحله سوسیالیسم باید مرحله دموکراسی و بورژوازی را مانند کشورهای اروپایی بگذرانند و از توده مردم استمداد کنند، در حالی که بلشویک‌ها طرفدار حزبی کوچک ولی با انضباط بودند. این جزب بعد از به قدرت رسیدن بلشویک‌ها در سال ۱۹۱۷ سرکوب شد.

دیدگاهتان را بنویسید