دیوان حافظ – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است

جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است
پیاله گیر که عُمرِ عزیز  بی‌بَدَل است

نه من ز بی‌عملی در جهان مَلولَم و بس
مَلالتِ عُلما هم ز علمِ بی‌عمل است

به چشمِ عقل در این رهگذارِ پرآشوب
جهان و کارِ جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

بگیر طُرِّهٔ مه‌چهره‌ای و قِصّه مخوان
که سعد و نَحس ز تأثیر زهره و زُحَل است

دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
ولی اجل به رَهِ عمر، رهزنِ اَمَل است

به هیچ دُور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مستِ بادهٔ ازل است







  شاهنامه فردوسی - خوان هفتم كشتن رستم ديو سپيد را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

چاودار

(اِ.) گیاهی از نوع غلات که ارتفاعش تا دو متر هم می‌رسد. خوشه‌های دراز و برگ‌های پهن دارد. بیشتر در زمین‌های خشک و آهکی می‌روید، دانه‌هایش برای تهیه آرد و نان به کار می‌رود.

دیدگاهتان را بنویسید