دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث

درد ما را نیست درمان الغیاث

دردِ ما را نیست درمان الغیاث
هجرِ ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قَصدِ جان کنند
الغیاث از جورِ خوبان، الغیاث

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلسِتانان الغیاث

خونِ ما خوردند این کافَردلان
ای مسلمانان چه درمان؟ الغیاث

هم‌چو حافظ روز و شب بی‌خویشتن
گَشته‌ام سوزان و گریان الغیاث

شاهنامه فردوسی - دلخوشى دادن سام سيندخت را

حافظ, حافظ شیرازی, درد ما را نیست درمان الغیاث, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید
«حافظ»

دیوان حافظ – باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

دیوان حافظ – اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

دیوان حافظ – صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

دیوان حافظ – روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

دیوان حافظ – کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست

دیوان حافظ – بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

دیوان حافظ – آن پیک نامور که رسید از دیار دوست

دیوان حافظ – ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

شاهنامه فردوسی – آفرینش ماه

شاهنامه فردوسی – اندر خواب ديدن ضحاك فريدون را

شاهنامه فردوسی – اندر زادن فريدون

شاهنامه فردوسی – رسيدن سهراب به دژ سپيد

شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن فريدون پسران را

شاهنامه فردوسی – پادشاهى طهمورث ديوبند سى سال بود

شاهنامه فردوسی – رفتن سام به جنگ مهراب

شاهنامه فردوسی – رسيدن زال به نزديك سام

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آجر

(جُ) (اِ.) معرب آگر یا آگور؛ خشتی که در کوره پخته شده باشد و یکی از مصالح قدیمی ساختمان سازی است و اندازه آن معمولاً از حدود ۲۰*۲۰ تا حدود ۲۵*۲۵ سانتی متر است و انواع مختلف دارد: نظامی، ختایی، فشاری، قزاقی، بهمنی، سه سانتی و غیره.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.