دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث

درد ما را نیست درمان الغیاث

دردِ ما را نیست درمان الغیاث
هجرِ ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قَصدِ جان کنند
الغیاث از جورِ خوبان، الغیاث

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلسِتانان الغیاث

خونِ ما خوردند این کافَردلان
ای مسلمانان چه درمان؟ الغیاث

هم‌چو حافظ روز و شب بی‌خویشتن
گَشته‌ام سوزان و گریان الغیاث

شاهنامه فردوسی - آمدن زال به نزد مهراب كابلى

حافظ, حافظ شیرازی, درد ما را نیست درمان الغیاث, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
«حافظ»

دیوان حافظ – راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

دیوان حافظ – به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست

دیوان حافظ – دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند

دیوان حافظ – چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

دیوان حافظ – کنون که بر کف گل جام باده صاف است

دیوان حافظ – به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد

دیوان حافظ – ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت

دیوان حافظ – دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

شاهنامه فردوسی – رفتن كى‏ كاوس به مازندران

شاهنامه فردوسی – جنگ نوذر با افراسياب سديگر بار

شاهنامه فردوسی – پرسيدن فريدون نژاد خود را از مادر

شاهنامه فردوسی – پادشاهى نوذر

شاهنامه فردوسی – پادشاهى طهمورث ديوبند سى سال بود

شاهنامه فردوسی – لشكر كشيدن كاوس با رستم‏‏

شاهنامه فردوسی – فراهم آوردن شاهنامه

شاهنامه فردوسی – آوردن رستم كی‏قباد را از كوه البرز

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

وهابی

(~.) (اِ.) پیروان شیخ عبدالوهّاب، فرقه‌ای مذهبی که احکام قرآن را بنابر استنباط خود اجرا می‌کنند، بسیاری از شعائر مسلمانان را بدعت و ضلالت می‌دانند و نیز ساختن بُعقه‌های مجلل بر قبور ائمه و طواف و بوسیدن ضریح را روا نمی‌دانند.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.