دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث

درد ما را نیست درمان الغیاث

دردِ ما را نیست درمان الغیاث
هجرِ ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قَصدِ جان کنند
الغیاث از جورِ خوبان، الغیاث

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلسِتانان الغیاث

خونِ ما خوردند این کافَردلان
ای مسلمانان چه درمان؟ الغیاث

هم‌چو حافظ روز و شب بی‌خویشتن
گَشته‌ام سوزان و گریان الغیاث

دیوان حافظ - درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

حافظ, حافظ شیرازی, درد ما را نیست درمان الغیاث, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بنشین چو گل درکنارم تا بشکفد گل ز خارم
ای روی تو لاله زارم وی موی تو سوسن من
«رهی معیری»

دیوان حافظ – شاهدان گر دلبری زین سان کنند

دیوان حافظ – دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

دیوان حافظ – دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد

دیوان حافظ – جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد

دیوان حافظ – کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست

دیوان حافظ – سمن‌بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

دیوان حافظ – نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

دیوان حافظ – دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد

شاهنامه فردوسی – فرستادن فريدون جندل را به يمن

شاهنامه فردوسی – زادن منوچهر از مادرش‏

شاهنامه فردوسی – پيغام فرستادن كاوس به نزديك قيصر روم و افراسياب‏

شاهنامه فردوسی – رزم افراسياب با نوذر ديگر بار

شاهنامه فردوسی – تاخته كردن شماساس و خزروان به زابلستان

شاهنامه فردوسی – هفت خوان رستم

شاهنامه فردوسی – رفتن پادشاه مازندران به جنگ كیكاوس

شاهنامه فردوسی – كشته شدن سيامك بر دست ديو

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

چرخ

(~.) (اِ.)
۱- هر وسیله مدور که حرکت دورانی داشته باشد و حول محور خود بچرخد مانند چرخ دوچرخه یا چرخ اتومبیل.
۲- هر دستگاهی که با گردش دور محوری کار کند مثل چرخ دولاب، چرخ عصاری. ؛~ خیاطی دستگاه مخصوص دوخت پارچه و همانند آن. ؛~ گوشت دستگاه مخصوص خُرد کردن گوشت.
۳- گرد کسی یا چیزی گردیدن.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.