دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث

درد ما را نیست درمان الغیاث

دردِ ما را نیست درمان الغیاث
هجرِ ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قَصدِ جان کنند
الغیاث از جورِ خوبان، الغیاث

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلسِتانان الغیاث

خونِ ما خوردند این کافَردلان
ای مسلمانان چه درمان؟ الغیاث

هم‌چو حافظ روز و شب بی‌خویشتن
گَشته‌ام سوزان و گریان الغیاث



  دیوان حافظ - گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

گمج

(گُ مَ) (اِ.) نان خمیر ناکرده.

گمراه

(گُ) (ص مر.) سرگشته، آواره، کسی که راه درست زندگی را انتخاب نکرده.

گمراهی

(گُ) (حامص.) ضلالت، گم کردگی راه.

گمرک

(گُ رُ) (اِ.) [ مأخوذ از ترکی ]
۱- اداره‌ای که مأمور مراقبت از ورود و خروج کالاها (بر اساس قانون واردات و صادرات) و دریافت حقوق گمرکی از دارندگان آن هاست.
۲- هزینه‌ها و حقوق گمرکی.

گمست

(گَ مَ) (اِ.) نوعی جواهر ارزان به رنگ کبود.

گمنام

(~.) (ص مر.) بی نام و نشان، خامل.

گمولوژی

(گِ مُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم مطالعه گوهرسنگ‌ها که به بررسی منبع و منشأ و توصیف و درجه بندی و شناسایی و ارزیابی آن‌ها می‌پردازد، گوهرشناسی. (فره).

گمیختن

(گُ تَ) [ په. ] (مص م.)
۱- آمیختن.
۲- ادرار کردن.

گمیز

(گُ یا گَ) [ په. ] (اِ.) ادرار، شاش.

گمیزیدن

(گُ دَ) (مص ل.) شاش کردن.

گناه

(گُ) [ په. ] (اِ.) بزه، کار بد.

گناه شستن

(~. شُ تَ) (مص م.)۱ - پاک کردن گناه.
۲- کنایه از: بدگویی و غیبت از کسی.

گناهکار

(~.) (ص.) خطاکار، مجرم.

گنبد

(گُ بَ) [ په. ] (اِ.) قُبِّه و برآمدگی که بر بالای معابد و مساجد می‌سازند.

گنبدی

(~.) (ص نسب.)
۱- به شکل گنبد.
۲- خیمه کوچک.
۳- جست و خیز کردن.

گنج

(~.) (اِ.) خر دم بریده.

گنج

(گُ) (اِ.) گنجایش، ظرفیُت.

گنج

(گَ) [ په. ] (اِ.)
۱- خزانه زر و سیم، جواهری که در جایی پنهان باشد.
۲- ثروت بسیار.
۳- انبار، مخزن. ؛ ~ باد آورده گنجی که بی زحمت و رنج به دست آید.

گنج افراسیاب

(گَ جِ اَ) (اِمر.) نام گنج چهارم از گنج‌های خسرو پرویز که آن را از افراسیاب به دست آورد.

گنج باد آورد

(گَ جِ وَ) (اِمر.)
۱- نامِ لحنی از سی لحن باربد.
۲- نام یکی از گنج‌های خسرو پرویز.


دیدگاهتان را بنویسید