دیوان حافظ – خم زلف تو دام کفر و دین است

خم زلف تو دام کفر و دین است

خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است
ز کارستانِ او یک شمه این است

جمالت مُعجِزِ حُسن است لیکن
حدیثِ غمزه‌ات سحرِ مبین است

ز چشمِ شوخِ تو جان کی توان برد؟
که دایم با کمان اندر کمین است

بر آن چشمِ سیه صد آفرین باد
که در عاشق کُشی سِحرآفرین است

عجب عِلمیست عِلم هیئت عشق
که چرخِ هشتمش، هفتم زمین است

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد؟
حسابش با کرام الکاتبین است

مشو حافظ ز کیدِ زلفش ایمن
که دل برد و کنون در بندِ دین است



  شاهنامه فردوسی - خواليگرى كردن ابليس
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

کلیسا

(کِ) [ یو. ] (اِ.) عبادتگاه مسیحیان.

کلیشه

(کِ ش) [ فر. ] (اِ.)
۱- نوشته یا تصویری حک شده روی فلز که در چاپ از آن استفاده کنند.
۲- قالب، باسمه.

کلیشه ای

(~.) [ فر - فا. ] (ص نسب.)
۱- منسوب به کلیشه.
۲- قالبی، باسمه‌ای.

کلیل

(کَ) [ ع. ] (ص.)
۱- کند، سست.
۲- مانده شده.

کلیم

(کَ) [ ع. ] (ص.) هم سخن، هم صحبت.

کلیم دست

(~. دَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) مبارک دست، کامیاب.

کلیمی

(کَ) [ ع. ] (ص نسب.) موسوی، پیرو حضرت موسی، یهودی.

کلینکس

(کِ نِ) (اِ.) دستمال کاغذی، مأخوذ از نام تجاری دستمال کاغذی.

کلینیک

(کِ) [ فر. ]
۱- (اِ.) ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی - درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه. (فره).
۲- (ص.) بالینی.

کلیه

(کُ یِ یا یَ) [ ع. کلیه ] (اِ.) قلوه، هر یک از دو عضو لوبیایی شکل که عضو مترشح دستگاه ادراری را به وجود می‌آورند.

کلیه

(کُ لّ یِّ) [ ع. ]
۱- (مص جع.) کلیت.
۲- (اِ.) همه، جمعاً.

کلیواج

(کَ) (اِ.) غلیواج، زغن.

کلیون

(کُ) (اِ.) گلیون، جامه هفت رنگ.

کلیوی

(کُ یَ) [ ع. ] (ص نسب.) مربوط یا منسوب به کلیه.

کلیپس

(کِ) [ فر. ] (اِ.) وسیله‌ای به شکل میله خمیده فلزی یا پلاستیکی برای نگه داشتن ورقه‌های کاغذ، مقوا و مانند آن، گیره.

کلیچه

(کُ چِ) (اِ.)
۱- نان، قرص نان.
۲- جامه نیم تنه.

کلیچه

(~.) (اِ.) = کلید: کلید چوبین که بدان کلیدان را بگشایند.

کلیک

(کِ) (ص.) لوچ، احول.

کلیک

(~.) (اِ.) انگشت کوچک دست یا پا.

کلیک

(کَ) (اِ.) = کلک: جغد.


دیدگاهتان را بنویسید