دیوان حافظ – خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد

خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد

خسروا گویِ فلک در خَمِ چوگان تو باد
ساحتِ کون و مکان عرصهٔ میدانِ تو باد

زلفِ خاتونِ ظفر شیفتهٔ پرچم توست
دیدهٔ فتحِ ابد عاشقِ جولانِ تو باد

ای که انشاءِ عطارد صفتِ شوکتِ توست
عقل کل چاکرِ طُغراکشِ دیوانِ تو باد

طِیرهٔ جلوهٔ طوبی قدِ چون سروِ تو شد
غیرتِ خُلدِ بَرین ساحتِ بُستانِ تو باد

نه به تنها حَیَوانات و نَباتات و جَماد
هر چه در عالمِ امر است به فرمانِ تو باد







  دیوان حافظ - میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گشته است خون مرده جهان ز آرمیدگی
دیوانهٔ قلمرو ایجاد کن مرا
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

استدراک

(اِ تِ) [ ع. ] (مص م.)
۱- فهمیدن، درک کردن.
۲- اعتراض کردن، خرده گرفتن.
۳- آوردن بیتی که مصراع اول مدح و مصراع دوم ذم باشد یا برعکس.
۴- تصحیح کردن.
۵- جبران کردن.

دیدگاهتان را بنویسید