دیوان حافظ – حسن تو همیشه در فزون باد

حسن تو همیشه در فزون باد

حُسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله‌گون باد

اندر سرِ ما خیالِ عشقت
هر روز که باد در فزون باد

هر سرو که در چمن درآید
در خدمتِ قامتت نگون باد

چشمی که نه فتنهٔ تو باشد
چون گوهرِ اشک غرقِ خون باد

چشمِ تو ز بهرِ دلربایی
در کردنِ سحر ذوفنون باد

هر جا که دلیست در غمِ تو
بی صبر و قرار و بی سکون باد

قَدِّ همه دلبرانِ عالم
پیشِ الفِ قَدَت چو نون باد

هر دل که ز عشقِ توست خالی
از حلقهٔ وصلِ تو برون باد

لعلِ تو که هست جانِ حافظ
دور از لبِ مردمانِ دون باد




  دیوان حافظ - روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اجماع

( اِ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) گرد آمدن، متفق شدن بر انجام کاری.
۲- (مص م.) جمع کردن.
۳- (اِمص.) در فقه اسلامی به معنی اتفاق کلمه فقها در مسئله‌ای یا امری.

دیدگاهتان را بنویسید