دیوان حافظ – حال دل با تو گفتنم، هوس است

حال دل با تو گفتنم، هوس است

حالِ دل با تو گفتنم، هوس است
خبرِ دل شِنُفتَنَم، هوس است

طَمَعِ خام بین که قِصهٔ فاش
از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است

شبِ قدری چنین عزیزِ شریف
با تو تا روز خُفتنم، هوس است

وه که دُردانه‌ای چنین نازک
در شبِ تار سُفتنم، هوس است

ای صبا امشبَم مَدَد فرمای
که سحرگه شکفتنم، هوس است

از برای شَرَف به نوُکِ مژه
خاکِ راهِ تو رفتنم، هوس است

همچو حافظ به رَغمِ مُدَعیان
شعرِ رندانه گفتنم، هوس است





  دیوان حافظ - دل من در هوای روی فرخ
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ایهام

[ ع. ] (مص م.)
۱- به شک و گمان انداختن.
۲- آوردن کلمه‌ای که دارای دو معنی باشد: یکی نزدیک و دیگری دور. و ذهن شنونده ابتدا به طرف معنی نزدیک برود و سپس به معنی دور که مقصود گوینده‌است متوجه شود. ج. ایهامات.

دیدگاهتان را بنویسید