دیوان حافظ – حال دل با تو گفتنم، هوس است

حال دل با تو گفتنم، هوس است

حالِ دل با تو گفتنم، هوس است
خبرِ دل شِنُفتَنَم، هوس است

طَمَعِ خام بین که قِصهٔ فاش
از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است

شبِ قدری چنین عزیزِ شریف
با تو تا روز خُفتنم، هوس است

وه که دُردانه‌ای چنین نازک
در شبِ تار سُفتنم، هوس است

ای صبا امشبَم مَدَد فرمای
که سحرگه شکفتنم، هوس است

از برای شَرَف به نوُکِ مژه
خاکِ راهِ تو رفتنم، هوس است

همچو حافظ به رَغمِ مُدَعیان
شعرِ رندانه گفتنم، هوس است





  دیوان حافظ - خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل
ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اسکاچ

( اِ ) (اِ.)
۱- مأخوذ از اسکاچ برایت که نام تجاری یک نوع لیف ظرفشویی است برای شستن ظروف آشپزخانه.
۲- مأخوذ از نام اسکاچ که نام تجارتی نوعی چسب است. نوار چسب بی رنگ.
۳- نوعی ویسکی.
۴- پارچه چهارخانه: دامن اسکاچ.

دیدگاهتان را بنویسید