دیوان حافظ – جمالت آفتاب هر نظر باد

جمالت آفتاب هر نظر باد

جمالت آفتابِ هر نظر باد
ز خوبی رویِ خوبت خوب‌تر باد

هُمای زلفِ شاهین شهپرت را
دلِ شاهانِ عالم زیرِ پَر باد

کسی کو بستهٔ زلفت نباشد
چو زلفت درهم و زیر و زبر باد

دلی کو عاشقِ رویت نباشد
همیشه غرقه در خونِ جگر باد

بُتا چون غَمزه‌ات ناوَک فشاند
دلِ مجروحِ من پیشش سپر باد

چو لعل شکَّرینَت بوسه بخشد
مذاقِ جانِ من زو پُرشکَر باد

مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حُسنی دگر باد

به جان مشتاق روی توست حافظ
تو را در حالِ مشتاقان نظر باد








  شاهنامه فردوسی - پاسخ دادن زال موبدان را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

نشان آب حیوان کز دهان خضر می‌جستم
دهانت می‌دهد اینک به زیر لب نشان ما را
«سلمان ساوجی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آزاد

[ په. ] (ص.)
۱- رها، وارسته.
۲- بی قید و بند.
۳- نوعی ماهی استخوانی که گوشت قرمز و چرب دارد و بزرگی آن تا یک متر می‌رسد.
۴- درختی است از خانواده نارونان.
۵- آن که بنده کسی نباشد. مق بنده، عبد.
۶- مختار، مخیر.
۷- نجیب، اصیل.
۸- سالم و بی گزند.
۹- شاد، فارغ.
۱۰ - سرافراز.

دیدگاهتان را بنویسید