دیوان حافظ – جمالت آفتاب هر نظر باد

جمالت آفتاب هر نظر باد

جمالت آفتابِ هر نظر باد
ز خوبی رویِ خوبت خوب‌تر باد

هُمای زلفِ شاهین شهپرت را
دلِ شاهانِ عالم زیرِ پَر باد

کسی کو بستهٔ زلفت نباشد
چو زلفت درهم و زیر و زبر باد

دلی کو عاشقِ رویت نباشد
همیشه غرقه در خونِ جگر باد

بُتا چون غَمزه‌ات ناوَک فشاند
دلِ مجروحِ من پیشش سپر باد

چو لعل شکَّرینَت بوسه بخشد
مذاقِ جانِ من زو پُرشکَر باد

مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حُسنی دگر باد

به جان مشتاق روی توست حافظ
تو را در حالِ مشتاقان نظر باد

دیوان حافظ - دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

جمالت آفتاب هر نظر باد, حافظ, حافظ شیرازی, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
«هاتف اصفهانی»

دیوان حافظ – ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند

دیوان حافظ – بیا که قصر امل سخت سست‌بنیادست

دیوان حافظ – نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

دیوان حافظ – صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

دیوان حافظ – خم زلف تو دام کفر و دین است

دیوان حافظ – همای اوج سعادت به دام ما افتد

دیوان حافظ – زان یار دل‌نوازم شکری است با شکایت

دیوان حافظ – مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند

شاهنامه فردوسی – پيغام فرستادن كاوس به نزديك قيصر روم و افراسياب‏

شاهنامه فردوسی – زادن سهراب از مادرش تهمينه‏

شاهنامه فردوسی – رزم رستم با تورانيان‏‏

شاهنامه فردوسی – جنگ كاوس با شاه مازندران

شاهنامه فردوسی – دلخوشى دادن سام سيندخت را

شاهنامه فردوسی – بازگشتن زال به زابلستان

شاهنامه فردوسی – گرفتن سهراب دژ سپيد را‏

شاهنامه فردوسی – پرسيدن همسر مهراب از دستان ويژگيهاى او را

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یرلیغ

(یَ) [ تر. جغ. ] (اِ.) حکم و فرمان پادشاه. ؛ ~ خانی: فرمان پادشاه (ایلخانان و دوره‌های بعدی).

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.