دیوان حافظ – جز آستان توام در جهان پناهی نیست

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست

عدو چو تیغ کِشد، من سپر بیندازم
که تیغِ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست

چرا ز کویِ خرابات روی برتابم
کز این بِهَم، به جهان هیچ رسم و راهی نیست

زمانه گر بزند آتشم به خرمنِ عمر
بگو بسوز که بر من به برگِ کاهی نیست

غلامِ نرگسِ جَمّاشِ آن سَهی سَروم
که از شرابِ غرورش به کس نگاهی نیست

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست

عِنان کشیده رو ای پادشاهِ کشورِ حُسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست

چنین که از همه سو دامِ راه می‌بینم
بِه از حمایتِ زلفش مرا پناهی نیست

خزینهٔ دلِ حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین، حَدِّ هر سیاهی نیست


  دیوان حافظ - ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

شب قدری چنین عزیز و شریف
با تو تا روز خفتنم هوس است
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ابجد

(اَ جَ) [ ع. ] (اِ.) ترتیب و ترکیب قدیم حروف الفبای عربی که عبارتست از: ا، ب، ج، د، ه، و، ز، ح، ط، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، ف، ص، ق، ر، ش، ت، ث، خ، ذ، ض، ظ، غ. از این حروف هشت کلمه ساخته‌اند بدین ترتیب: ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، ضظغ. برای هر یک از این حروف عددی معین کرده‌اند به نام حساب ابجد یا حساب جُمَُل بدین ترتیب: همزه
۱- ب
۲- ج
۳- د
۴- ه
۵- و
۶- ز
۷- ح
۸- ط
۹- ی
۱۰ - ک ۲۰ - ل ۳۰ - م ۴۰ - ن ۵۰ - س ۶۰ - ع ۷۰ - ف ۸۰ - ص ۹۰ - ق ۱۰۰ - ر ۲۰۰ - ش ۳۰۰ - ت ۴۰۰ - ث ۵۰۰ - خ ۶۰۰ - ذ ۷۰۰ - ض ۸۰۰ - ظ ۹۰۰ - غ ۱۰۰۰. حساب ابجد در ادبیات فارسی برای ساختن ماده تاریخ به کار می‌رود و قاعده اش آن است که: با این حروف مصرع یا جمله کوتاهی می‌سازند که اگر اعداد مربوط به حروف با هم جمع شوند تاریخی که منظور گوینده بوده به دست می‌آید مثل کلمه «عدل مظفر» که بر سر در مجلس شورا نوشته شده و منظور تاریخ صدور فرمان مشرطیت توسط مظفرالدین شاه است.

دیدگاهتان را بنویسید