دیوان حافظ – جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد

جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد

جان، بی‌جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد

سرمنزلِ فراغت نَتْوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد

چنگِ خمیده‌قامت می‌خوانَدَت به عشرت
بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد

ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حقِ او کس این گمان ندارد

احوالِ گنجِ قارون کَایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد

گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخِ سربریده بندِ زبان ندارد

کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد





  شاهنامه فردوسی - كشته شدن ايرج بر دست برادران‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آدنیس

(دُ نِ) [ لا. ] (اِ.)
۱- گیاهی از تیره آلاله‌ها. برگ‌هایش بریده و کمی از آلاله پهن تر، دارای گل‌های زرد و قرمز و در مزارع گندم پراکنده‌است.
۲- از رب النوع‌های فنقی که به صورت جوانی بسیار زیبا تصویر شده‌است، او را گرازی وحشی به سختی زخمی می‌کند. آفرودیت (الهه عشق) او را به صورت لاله نعمانی درآورد.

دیدگاهتان را بنویسید