دیوان حافظ – بیا که قصر امل سخت سست‌بنیادست

بیا که قصر امل سخت سست‌بنیادست

بیا که قصرِ اَمَل سخت سست‌بنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست

غلامِ همّتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلّق پذیرد آزادست

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروشِ عالَمِ غیبم چه مژده‌ها دادست

که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره‌نشین
نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست

تو را ز کنگرهٔ عرش می‌زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست

غمِ جهان مخور و پندِ من مَبَر از یاد
که این لطیفهٔ عشقم ز رهروی یادست

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست

مجو درستیِ عهد از جهانِ سست‌نهاد
که این عجوز، عروسِ هزار دامادست

نشان عهد و وفا نیست در تبسّمِ گل
بنال بلبل بی‌دل که جای فریادست

حسد چه می‌بری ای سست‌نظم بر حافظ؟
قبولِ خاطر و لطفِ سخن خدادادست

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کهکشان

(کَ کَ) (اِ.) = کاهکشان: مجموعه‌ای از بیلیون‌ها ستاره‌است که برخی از آن هابه مراتب بزرگتر از خورشید می‌باشند، اما به علت فاصله زیاد، کوچکتر از خورشید به نظر می‌آیند. در بین ستارگان کهکشان‌ها، مقادیر زیادی گاز و ابرهایی از گرد و غبار وجود دارند که به گازهای بین ستاره‌ای معروفند، این گازها اغلب از هیدروژن تشکیل می‌شوند که ب ه وجود آورنده ستارگان می‌باشند. کهکشان ما یا راه شیری یکی از این کهکشان هاست که در شب‌های صاف مانند نواری نورانی و ابر مانند در آسمان دیده می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید