دیوان حافظ – بود آیا که در میکده‌ها بگشایند

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند

بُوَد آیا که درِ میکده‌ها بگشایند؟
گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند؟

اگر از بهرِ دلِ زاهدِ خودبین بستند
دل قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند

به صفایِ دلِ رندانِ صَبوحی‌زدگان
بس درِ بسته به مِفْتاحِ دعا بگشایند

نامهٔ تَعزیَتِ دختر رَز بِنْویسید
تا همه مُغبَچِگان زلفِ دوتا بگشایند

گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب
تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند

درِ میخانه ببستند خدایا مپسند
که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند

حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زُنّار ز زیرش به دَغا بگشایند



  دیوان حافظ - هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آجیده

(دِ)۱ - (ص مف.) خلانیده، سوزن فرو برده.
۲- (اِ.) بخیه، ناهمواری‌های سطح چیزی.

دیدگاهتان را بنویسید