دیوان حافظ – به ملازمان سلطان، که رساند این دعا را

به ملازمان سلطان، که رساند این دعا را

به ملازمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟
که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را

ز رقیبِ دیوسیرت، به خدای خود پناهم
مَگَر آن شهابِ ثاقب مددی دهد، خدا را!

مُژِه‌یِ سیاهت اَرْ کرد به خونِ ما اشارت،
ز فریبِ او بیندیش و غلط مکن، نگارا

دلِ عالمی بِسوزی چُو عِذار بَرفُروزی
تو از این چه سود داری، که نمی‌کنی مدارا؟

همه‌شب در این اُمیدم که نسیم صبحگاهی،
به پیام آشنایان، بنوازد آشنا را

چه قیامت است، جانا، که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت، بنما عِذار ما را

به خدا، که جرعه‌ای دِه تو به حافظ سحرخیز؛
که دعایِ صبحگاهی، اثری کند شما را



  دیوان حافظ - به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گم شده

(گُ. شُ دِ) (ص.) واقع در جایی نامعلوم یا فراموش شده.

دیدگاهتان را بنویسید