دیوان حافظ – به آب روشن می عارفی طهارت کرد

به آب روشن می عارفی طهارت کرد

به آبِ روشنِ می عارفی طهارت کرد
عَلَی الصَّباح، که میخانه را زیارت کرد

همین که ساغرِ زَرّینِ خور، نهان گردید
هِلال عید به دورِ قدح اشارت کرد

خوشا نماز و نیازِ کسی که از سرِ درد
به آبِ دیده و خونِ جگر طهارت کرد

امام خواجه، که بودش سرِ نمازِ دراز
به خونِ دخترِ رَز خرقه را قِصارت کرد

دلم ز حلقهٔ زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد

اگر امامِ جماعت طلب کند امروز
خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد







  شاهنامه فردوسی - درمان كردن ضحاك
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ز لب دوختن غنچه را زندگی ست
چو بشکفت زان پس پراکندگی است
«امیر خسرو دهلوی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

حرکت

(حَ رَ کَ) [ ع. حرکه ]
۱- (مص ل.) تکان خوردن، جنبیدن.
۲- جابه جا کردن، تکان دادن.
۳- جنبش، فعالیت.
۴- رفتار، عمل.
۵- (اِ.) هر یک از سه نشانه نوشتاری واکه‌های کوتاه شامل فتحه، کسره و ضمه.
۶- خروج از حالت موجود به طور تدریج (فلسفه).

دیدگاهتان را بنویسید