دیوان حافظ – بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
که تابِ من به جهان، طُرِّهٔ فلانی داد

دلم خزانهٔ اسرار بود و دستِ قضا
درش بِبَست و کلیدش به دل‌سِتانی داد

شکسته‌وار به درگاهت آمدم، که طبیب
به مومیاییِ لطفِ توام، نشانی داد

تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاریِ ناتوانی داد

برو معالجهٔ خود کن ای نصیحت‌گو
شراب و شاهدِ شیرین، که را زیانی داد؟

گذشت بر منِ مسکین و با رقیبان گفت
دریغ، حافظِ مسکینِ من، چه جانی داد






  دیوان حافظ - عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند
چیست یاران، چاره غمهای بی‌پایان ما
«سلمان ساوجی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کک مک

(کَ مَ) (اِمر.) لکه‌های ریز قهوه‌ای یا سیاه که روی صورت یا قسمت‌های دیگر بدن انسان بوجود می‌آید.

دیدگاهتان را بنویسید