دیوان حافظ – اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

اگر به مذهبِ تو خونِ عاشق است مُباح
صلاحِ ما همه آن است کان تو راست صلاح

سَوادِ زلفِ سیاهِ تو جاعِلُ الظُّلُمات
بَیاضِ رویِ چو ماهِ تو، فالِقُ الاِصباح

ز چینِ زلفِ کمندت کسی نیافت خلاص
از آن کمانچهٔ ابرو و تیرِ چشم، نَجاح

ز دیده‌ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن، مَلّاح

لبِ چو آبِ حیاتِ تو هست قُوَّتِ جان
وجودِ خاکیِ ما را از اوست ذکرِ رَواح

بداد لعلِ لبت بوسه‌ای به صد زاری
گرفت کام دلم زو به صد هزار اِلحاح

دعای جانِ تو وردِ زبان مشتاقان
همیشه تا که بُوَد متّصل مَسا و صَباح

صَلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ
ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح


  دیوان حافظ - یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اسکیتینگ

(اِ کِ) [ انگ. ] (اِمر.) نوعی ورزش برای تقویت پاها و حفظ تعادل که به وسیله کفش‌های مخصوصی که در زیر هر یک چهار - چرخ کوچک تعبیه شده یا وسیله‌ای به نام تخته اسکیت، بر روی زمین سخت و هموار یا یخی انجام می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید